کاش میشددرعبورعابران ردچشمان توراپیداکرد
درنگاه ساکت آیینه ها نازپشمان تورامعناکرد
کاش میشددرحضورآسمان دستهاراتانهایت بازکرد
ساقه خشکیده احساس را باسرانگشت تبسم نازکرد
کاش برقلبهامان جای نهیب یک تلنگرازحقیقت میزدیم
له نمیشدزیرپااحساسمان یک شبی حرف ازمحبت میزدیم
|