|
|
نظرات شما عزیزان:
ramin
ساعت11:40---7 مهر 1390
فتــــــه ام زیــــاد تو از این دیــــار هم آزرده از ســــکــوت تـــــــو از روزگــــار هم
جــامـــانده یک نگاه غریبـــانه پیـــش تـــــو شب از کــــنار تــو پـر زد گـــرد و غـبـــار هم
نازک تر از وجود تو شبهای بـی کسی است نا خوش تر از خیال تو دل بود این انتــظارهم
با روی ســرخ تو ایــــن دیدگــــان سـرد من در بین عاشقان تو گـم شــــــد بی اعـــتبار هم
در دســـــت تو ســـــبدی گــــل اما بـرای من چشمان بی فروغ تو بــود و رخ در حصار هم
رفتـــــم زیاد تو بیـــــرون اما چــــه فـــــایده هر شـــب به یــاد تو هســـــتم بی اخــــتیار هم
ramin
ساعت11:39---7 مهر 1390
این جاده ها که به تو نمی رسد می دانم
بیهوده است این همه سال چشم گذاشتن شاید که بیایی
که خبری از بنفشه بهار بیاوری
از شکوفه سپید ماه
این جاده ها که به تو نمی رسد می دانم
این کوره راها
این روزها
این سالها
هیچ کدام به تو ختم نمی شود
|
|
[+]
نوشته شده توسط دریا در 10:5 |
| |